تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:«ستدفن بضعة منی بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفرالله ذنوبه»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص 257)؛
پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏کاری او را زیارت نکند جز این که خداوند گرفتاری او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام رضا در دوران حکون هارون الرّشید» ثبت شده است

حرم رضوی

   هارون -لعنةالله علیه- بر علویان بسیار سخت می گرفت، به عنوان نمونه به این چند ماجرا دقت کنید:

1- نیمه شبی حمید بن قحطبه ی طائی-لعنة الله علیه- را فراخواند، وی آمد چون در برابرش ایستاد از او پرسید: فرمانبرداری تو نسبت به امیرالمومنین چگونه است؟

   گفت: جان و مالم فدای هارون.

   ملعون سر به زیر افکند و به او اجازه داد تا برگردد. پس از اندک زمانی دوباره او را فراخواند و پرسید فرمانبرداریت از امیرالمومنین چگونه است.؟

   گفت: جانم، مالم، همسرم و فرزندم فدای تو.

   ملعون تبسّمی کرد و به او اجازه رفتن داد. برای بار سوم او را فراخواند و همان پرسش را کرد. این بار حمید بن قحطبه گفت: جان، مال، همسر، فرزند و دینم فدای تو.

   ملعون خنده شادی سر داد و به او فرمان داد که آنچه را خادم می گوید انجام دهد. خادم او را به خانه ای برد که در آن بیست سیّد پیر و جوان و میان سال در غل و زنجیر بودند. خادم گفت: گردن آن ها را بزن و بدن هایشان را به چاه پینداز.

   بعد از اتمام این کشتار او را به خانه ی دوّم برد که بیست تن از فرزندان علی علیه السّلام و فاطمه سلام الله علیها در آنجا بودند. حمید ملعون همه را به قتل رساند.

   خادم -علیه اللّعنة- او را به خانه ی سوّم برد که در آنجا نیز بیست سیّد وجود داشت. حمید این جلّاد ملعون، یک به یک آنان را به قتل رساند. آخرین نفر آنان که سیدی پیر و بزرگوار بود به حمید گفت:

یا ویلک ایّعذر لک یوم القیامة اذا قمت بین یدی جدّنا رسول الله و قد قتلت ولده و لیس لهم ذهنب؟!

« وای بر تو، در روز قیامت چه عذری خواهی داشت هنگامی که در برابر جدّ ما رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار بگیری و حال آنکه فرزندانش را بدون هیچ گناهی به قتل رسانده ای؟! »

   حمید از این گفتار بر خود لرزید. امّا خادم ملعون پیرمرد را جلو آورد و حمید -لعنة الله عیله- او را به قتل رساند. حمید از آن به بعد گریه می کرد و می گفت: هیچ عملی برای من سودی نخواهد داشت.1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۳۵