تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:«ستدفن بضعة منی بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفرالله ذنوبه»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص 257)؛
پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏کاری او را زیارت نکند جز این که خداوند گرفتاری او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولایتعهدی امام رضا(ع)» ثبت شده است

ولایتعهدی

   متونی که در این باره به دست ما رسیده آنقدر زیاد است که به حدّ تواتر رسیده. ابوالفرج می نویسد:«. . مأمون، فضل و حسن، فرزندان سهل، را نزد علی بن موسی(ع) روانه کرد. ایشان به وی مقام ولایتعهدی را پیشنهاد کردند، ولی او نپذیرفت - آنان پیوسته پیشنهاد خود را تکرار کردند و امام همچنان از پذیرفتن اِبا می کرد، تا یکی از آن دو نفر زبان به تهدید گشود، دیگری نیز گفت، بخدا سوگند که مأمون مرا دستور داده تا گردنت را بزنم اگر با خواست او مخالفت کنی». 1

   برخی دیگر چنین آورده اند که مأمون به امام(ع) گفت: ای فرزند رسول خدا(ص)، اینکه از پدران خود داستان مسموم شدن خود را روایت می کنی، آیا می خواهی با این بهانه جان خود را از تن دردادن به این کار آسوده سازی و می خواهی که مردم تو را زاهد در دنیا بشناسند؟

   امام رضا(ع) پاسخ داد: بخدا سوگند، از روزی که او مرا آفریده هرگز دروغ نگفته ام، و نه بخاطر دنیا زهد در دنیا را پیشه کرده ام، و در ضمن می دانم که منظور تو چیست و تو به رساتی چه از من می خواهی.

   - جه می خواهم؟

   - آیا اگر راست بگویم در امان هستم؟

   - بلی در امان هستی.

   تو می خواهی که مردم بگویند، علی بن موسی از دنیا روی گردان نیست، اما این دنیاست که بر او اقبال نکرده. آیا نمی بینید که چگونه به طمع خلافت، ولیعهدی را پذیرفته.

   در اینجا مأمون برآشفت و به ایشان گفت: تو همیشه به گونۀ ناخوشایندی با من برخورد می کنی، در حالی که تو را از سطوت خود ایمنی بخشیدم. به خدا سوگند، اگر ولیعهدی را پذیرفتی که هیچ، وگرنه مجبورت خواهم کرد که آن را بپذیری. اگر باز همچنان امتناع بورزی، گردنت را خواهم زد. 2

   امام رضا(ع) در پاسخ ریّان که علّت پذیرفتن ولیعهدی را پرسیده بود، گفت:

   «. . خدا می داند که چقدر از این کار بدم می آمد. ولی چون مرا مجبور کردند که از کشتن یا پذیرفتن ولیعهدی یکی را برگزینم، من ترجیح دادم که آن را بپذیرم....در واقع این ضرورت بود که مرا به پذیرفتن آن کشانید و من تحت فشار و اکرام بودم . .» 3

   امام حتّی در پشت نویس پیمان ولیعهدی این نارضایتی خود و به سامان نرسیدن ولیعهدی خویش را برمَلا کرده بود. 4


منابع:

1- مقاتل الطّالبین/ ص 562 و 563 و نزدیک به این مطلب چیزی در ارشاد مفید/ ص 310 و سایر کتاب ها یافت می شود.

2- در این باره مراجعه شود به: مناقب آل ابی طالب/4/ص 363 - امالی صدوق/ص 43 - عیون اخبار الرّضا(ع)/2/ص 140 - علل الشّرایع/1/ص 238 - مثیرالاحزان/ ص 261 و 262 - روضة الواعظین/1/ص 268 - بحار/49/ ص 129 و سایر کتاب ها.

3-علل الشّرایع/1/ص239 - روضة الواعظین/1/ص 268 - امالی صدوق/ ص 72 - بحار/49/ص 130 - عیون اخبار الرّضا(ع)/2/ص139.

4- در موضوع اجبار امام(ع) به امضای سند ولیعهدی به این منابع رجوع کنید: ینابیع المودّة/ ص 384 - مثیر الاحزان / ص 261، 262 و 263 - کشف الغمّة / 3 / ص65 - امالی صدوق/ ص 68، 72 - بحار/49/ ص 129، 131 و 149 - علل الشّرایع/ 1/ 131 و 149 - علل الشّرایع/ 1 / ص 237 و 238 - ارشاد مفید/ ص 191 - عیون اخبار الرّضا(ع)/1/ ص 19 و جلد 2/ ص 139تا 141 و 149 - اعلام الوری/ ص 320 - الخزائج و الجرائح و دیگر کتاب ها.

زندگی سیاسی هشتمین امام(ع)، تالیف جعفر مرتضی حسینی، ترجمۀ دکتر سید خلیل خلیلیان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 152.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۳۲

گنبد و گلدسته

   با توجّه به تهدیدات مأمون -علیه اللّعتة- امام بناچار و از روی اضطرار با قبولاندن چندین شرط، موضوع ولایتعهدی را پذیرفتند. از جمله:
1- عدم هرگونه مداخله در مسائل حکومتی.
2- عدم هرگونه قضاوت بین مردم.
3- عدم دخالت برای تغییر وضع موجود. 1
   آن ستمکار منافق شرایط پیشنهادی امام علیه السّلام را پذیرفت و مردم را برای اعلام ولایتعهدی و بیعت مردم با آن حضرت فراخواند و به آنان گفت: من شما را برای بیعت با علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب (علیهم السّلام) خوانده ام. بخدا سوگند اگر این نام های مقدّس بر کر و لال خوانده شود، به اذن خدای تعالی شفا خواهند یافت.2


منابع:
1- عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ص13.
2- همان ص 283.
کتاب «زندگانی حضرت رضا علیه السّلام» نوشته آیت الله سیّد عبدالرّازق موسوی مقدّم، نشر «آرام دل»، ناشر همکار:«صیام» ، صفحه 84.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۴۱