تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:«ستدفن بضعة منی بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفرالله ذنوبه»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص 257)؛
پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏کاری او را زیارت نکند جز این که خداوند گرفتاری او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر معاصر رضوی» ثبت شده است

السّلام علیک یابن رسول الله یا ابالحسن علی بن موسی الرّضا

السّلام علیک یا شمس الشموس و انیس النفوس یا علی بن موسی الرّضا

ریختی بر دل مـــن هــــر چـــــه پریـشانـی را!

کاش صبحی برسد این شب طولانی را

تــــویی آن چشمۀ جوشندۀ خورشید کــــه ما

مُــــهر کردیم به مِهرت همه، پیشانی را

ابــرهـــای کرَم از چشم تــــــو آمـــوخــتــه انـد

کـــــــه چنیـــن ریخته بر خاک فراوانی را

ریختم بر قدمت هستیِ خـــــود را، بـــپــذیــــر

کـــــه کســــــــی بازنگیرد دلِ قربانی را

شوق هم صحبتیِ با تو مرا هست عــــزیــــز!

با تـو می گویم اگر آنچه که می دانی را

هیچ کس جز تو به خود راه نداده اسـت مــرا

هیـچ کس، این منِ در معرض ویرانی را -

من که روشن تر از این صبح گواه آوردم -

باز خورشید جهان تــابِ خــراســـانی را!


راضیه رجائی (مشهد)

منبع: «در آستان شوق»»سیری در قلمرو شعر معاصر رضوی، به کوشش مصطفی مصلحی،مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی (1389)، ص 144.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۰

گنبد طلای حرم امام رضا(ع)

السّلام علیک یا ابالجواد یا علی بن موسی الرّضا المرتضی

شعر کلمات غریب از دکتر حسین ابراهیمی,شعر معاصر رضوی,شعر رضوی,شعر برای امام رضا,شعر رضوی کلمات غریب

زبان گشـوده ام آقـــا! اجازه ام بــدهــید

دوبـاره بارشی از شعر تازه ام بدهید

دوباره می شکفم عطر سیب گر برسد

ورق ورق کلمات غریب اگر بـــرســــد

به شعر می کشم این بار صحن و ایوان را

پر از هوای حرم مــی کنم خراسان را

من امشب آمده ام با خود قدم بزنـــم

طلسم این شب بی ماه را به هم بزنم

ولی نیـــامده ام در حریـــر بنــشیــــم

و گوشــۀ حرمت سـر به زیر بنشــینم

لطافت نفسم با کجا عجین شده است؟

که وزنِ سنگ ترین سنگِ این زمین شده است!

به راه مــی زنم و آهوانه می گــــذرم

برای دیــــدنت از صحن و خانه می گذرم

که در طریق طلب مکث حالِ عاشق نیست

رسـیدن و نرسیدن سؤال عاشق نیست

به خود نیادم این جا مرا صدا کردنـــد

مــــرا ز نیمـــۀ تاریک خود جـــدا کردنــــد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۷