امام رضا(علیه السّلام) از خراسان به فرزنش امام جواد(ع) این نامه را نوشت که بعد از بسم الله، در آن آمده است:
«فدایت شوم، من شنیدم که وقتی سوار می شوی خدامان، تو را از در کوچکِ باغ بیرون می برند، و این از روی بخل است که از تو به کسی خیری نرسد، پس تو را به حق خودم بر تو سوگند می دهم که مدخل و مخرجت جز از درِ بزرگ نباشد. و وقتی ان شاءالله سوار شدی باید با خودت طلا و نقره برداری و کسی از تو چیزی طلب نکند مگر اینکه باید به او بدهی. اگر کسی از عموهایت سؤال کرد کمتر از پنجاه دینار به او نده و زیادتر از آن با تو است، و اگر از عمّه هایت از تو سوال کرد کمتر از پنجاه دینار به او نده و زیاد تر از آن با تو است. من می خواهم که خدا تو را موفق کند. از خدا بترس و عطا کن، و از تنگدستی جز از خدای صاحب عرش نترس.»1
آیا شما تاکنون چنین نفس ملکوتی را دیده اید که سرشتش نیکی و خوبی به تودۀ مردم باشد؟ جود و بخشش عنصری از عناصر امام رضا علیه السّلام و فضیلتی از فضایل او بوده است که فرزندش امام جواد(ع) را به صلۀ ارحام و خوبی به بیچارگان تحریک می کند.
این نامع حکایت از نوعی تربیت عالی اهل بیت علیهم السّلام دارد که فرزندانشان را بر شرف و فضیلت تربیت می کردند و در جانشان مکارم اخلاق و صفات حسنه می نشاندند تا اینکه نمونه ای از خیر و خوبی برای مردم باشند. 2
1- الدرالنظیم، صص 215 - 216.
2- این مطلب، برگرفته از کتاب «پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع) 2»، به تألیف باقر شریف القرشی، ترجمه: سید محمّد صالحی ، ص 538 می باشد.