تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:«ستدفن بضعة منی بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفرالله ذنوبه»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص 257)؛
پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏کاری او را زیارت نکند جز این که خداوند گرفتاری او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

تکتم(س)، مادر حضرت رضا(ع)

يكشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۳۴ ب.ظ

گنبد طلا

   مادر بزرگوار حضرت رضا علیه السّلام، ام ولد بود، نامش «تکتم»، لقبش «نجمه» و کنیه اش «ام البنین» و از اشراف عجم بود.(1)

   صولی شاعر آن زمان گفته است:

الا ان خیر الناس اماً و والدا / ورهطاً و اجدادا علی المعظم
اتتنا به للعلـم و الحلم ثامـــنا / امـاما یودی حجة الله تکـــتم(2)

« همانا بهترین مردم از نظر پدر و مادر، خاندان و نیاکان «علی» با عظمت است، «تکتم» هشتمین حجت خدا و امام علم و حلم را برای ما به دنیا آورد. »
 

  امام کاظم علیه السّلام او را برای مادر گرانقدرش «حمیده» از مردی که اهل مغرب (مراکش) بود، خریداری کردند.
   داستان از این قرار است:

   مرد مغربی ابتدا نه کنیز را به امام کاظم علیه السّلام عرضه می دارد که مورد نظر حضرت واقع نمی شود و امام علیه السّلام فرد دیگری را درخواست می کند، مرد مغربی کنیز بیماری را نام می برد ولی از نشان دادنش خودداری می کند، لذا امام علیه السّلام منصرف و به خانه باز می گردند. روز دوّم هشام بن حمران را مامور کردند تا همان کنیز بیمار را بدون چانه زدن خریداری کند و هشتاد دیناری را که برده فروش می طلبد به او بپردازد.
   هشام نزد او رفت و کنیز را از وی خواست، ولی برده فروش امتناع کرد و گفت: در صورتی کنیز را به تو خواهم فروخت که آن مردی را که دیروز همراه تو بود، معرفی کنی.
   هشام گفت او مردی از بنی هاشم است و توضیح بیشتری نداد.

 

در این هنگام مرد مغربی گفت:
   من او را از دورترین شهر های مراکش برای خود خریده ام، به زنی از «اهل کتاب» برخوردم، از من خواست که وی را به او بفروشم. به او گفتم: این کنیز را برای خودم خریداری کرده ام.
   آن زن گفت: این کنیز شایسته ی تو نیست، همانا او شایسته ی بهترین مردان روی زمین است (3)، تا برای او پسری بیاورد که شرق و غرب جهان فرمانبردار او شوند و آن کنیز باکره بود (4).
   وقتی امام کاظم علیه السّلام آن کنیز را خریداری نمودف اصحاب خویش را جمع کرد و به آنان فرمود که آن کنیز را جز به فرمان خدای تعالی خریداری نکرده است.

   چون از حضرت علیه السّلام پرسیدند، در پاسخ فرمود:

   بینا انا نائم اذا اتانی جدی رسول (الله صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ابی (علیه السّلام) و معهما شقة حریر فنشراها فاذا قمیص و فیه صورة هذه الجاریة فقالا: یا موسی لیکونن لک من هذه الجاریة خیر اهل الارض بعدک ثم امرانی ان اسمه علیّــاً و قالا نی ان الله تعالی یظهر به العدل و الرافة طوبی لمن صدقه و ویل لمن عاداه و جحده (5).

«در خواب دیدم که جدم رسول خدا(ص) و پدرم(ع) نزد من آمدند در حالی که پارچه ی حریری با آن دو بود، وقتی آن را گشودند در بین آن پیراهنی بود که تصویر این کنیز در آن بود و به من فرمودند: ای موسی هر آینه از این کنیز بهترین مردم روی زمین نصیب تو می شود. سپس مرا فرمان دادند: نام او را «علی» بگذارم و فرمودند:

خدای متعال به وسیله ی او عدالت و رافت را آشکار می سازد، خوشا به حال آنکه او را تصدیق کند و وای به حال آنکه با او دشمنی ورزیده و انکارش نماید.»


منابع:

1- عجم به معنای غیر عرب است.

2- عیون اخبار الرّضا علیه السّلام، ص11.

3- اثبات الوصیة، مسعودی، ص 168، چاپ نجف.

4- عیون اخبار الرّضا علیه السّلام، ص 13 و 14.

5- اثبات الوصیة، مسعودی، ص 169.

کتاب «زندگانی حضرت رضا علیه السّلام» نوشته آیت الله سیّد عبدالرّازق موسوی مقدّم، نشر «آرام دل»، ناشر همکار:«صیام» ، صفحه 19-18-17.

نظرات  (۰)

هیچ دیدگاهی هنوز ثبت نشده است

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی