الکافی عن الحسن بن الجهم :
قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام: لا تَنسَنی مِنَ الدُّعاءِ. قالَ : (أ)وَتَعلَمُ أنّی أنساکَ؟ فَتَفَکَّرتُ فی نَفسی وقُلتُ : هُوَ یَدعو لِشیعَتِهِ وأنَا مِن شیعَتِهِ، قُلتُ: لا، لا تَنسانی . قالَ : وکَیفَ عَلِمتَ ذلِکَ ؟ قُلتُ : إنّی مِن شیعَتِکَ، وإنَّکَ لَتَدعو لَهُم. فَقالَ: هَل عَلِمتَ بِشَیءٍ غَیرِ هذا؟ قُلتُ: لا. قالَ: إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ ما لَکَ عِندی فَانظُر (إلى) ما لی عِندَکَ.
الکافى -به نقل از حسن بن جَهْم- :
به امام رضا علیه السلام گفتم : مرا از دعا فراموش مکن. حضرت فرمود : «گمان مى کنى که من فراموشت مى کنم؟». اندکى در خودم اندیشیدم و با خود گفتم : او براى شیعیانش دعا مى کند و من نیز از شیعیانش هستم . آن گاه گفتم : نه ، فراموشم نمى کنى . فرمود : «از کجا فهمیدى ؟». گفتم: من از شیعیانت هستم و تو برایشان دعا مى کنى. فرمود : «آیا متوجّه چیز دیگرى جز این شدى؟». گفتم: نه. فرمود:«هرگاه خواستى بدانى که نزد من چه جایگاهى دارى، ببین من نزدت چه جایگاهى دارم».
الکافی : 2 / 652 / 4