تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:«ستدفن بضعة منی بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفرالله ذنوبه»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص 257)؛
پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏کاری او را زیارت نکند جز این که خداوند گرفتاری او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۰۰ مطلب با موضوع «امام رضا شناسی» ثبت شده است

ضریح امام رضا(ع)

   هنگامی امام رضا(ع) ولیعهدی مأمون را پذیرفت که به این حقیقت پی برده بود که در صورت امتناع بهایی را که باید بپردازد تنها جان خودش نمی باشد، بلکه علویان و دوستدارانشان همه در معرض خطر واقع می شوند. در حالی که اگر بر امام جایز بود که در آن شرایط، جان خویش را به خطر بیفکند، ولی در مورد دوستداران و شیعیان خود و یا سیار علویان هرگز به خود حق نمی داد که جان آنان را نیز به مخاطره دراندازد.

   افزون بر این، بر امام لازم بود که جان خویشتن و شیعیان و هواخواهان را از گزند برهاند. زیرا امّت اسلامی بسیار به وجود آنان و آگاهی بخشیدنشان نیاز داشت. اینان باید باقی می ماندند تا برای مردم چراغ راه و راهبر و مقدا در حلّ مشکلات و هجوم شبهه ها باشند.

   آری، مردم به وجود امام و دستپروردگان وی نیاز بسیار داشتند، چه در آن زمان موج فکری و فرهنگی بیگانه ای بر همه جا چیره شده بود و با خود ارمغان کفر و الحاد در قالب بحث های فلسفی و تردید نسبت به مبادی خداشناسی، می آورد. بر امام لازم بود که بر جای بماند و مسئولیت خویش را در نجات امّت به انجام برساند. و دیدیم که امام نیز _با وجود کوتاه بودن دوران زندگیش پس از ولیعهدی_ چگونه عملاً وارد این کارزار شد.

   حال اگر او با ردّ قاطع و همیشگی ولیعهدی، هم خود و هم پیروانش را به دست نابودی می سپرد این فداکاری کوچکترین تأثیری در راه تلاش برای این هدف مهمّ در بر نمی داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۱۳

مأمون

   چشمداشت مأمون از گرفتن بیعت برای ولایتعهدی امام رضا(ع) تأمین هدف هایی بود که به اجمال ذیلاً بیان می گردد:

نخستین هدف:

   احساس ایمنی از خطری که او را از سوی شخصیت امام رضا(ع) تهدید می کرد. شخصیّتی نادر که نوشته های علمیش در شرق و غرب نفوذ فراوان داشت و نزد خاصّ و عام - به اعتراف مأمون- از همه محبوبتر بود. در صورت ولیعهدی، او دیگر نمی توانست مردم را به شورش یا هرگونه حرکت دیگری بر ضدّ حکومت، دعوت کند.

هدف دوّم:

   شخصیّت امام باید تحت کنترل دقیق وی قرار گیرد، و از نزدیک هم از داخل و هم از خارج این کنترل بر او اعمال گردد، تا آن که کم کم راه برای نابود ساختن وی به شیوه های مخصوصی هموار شود. مثلا همانگونه که گفتیم یکی از انگیزه های مأمون در تزویج دخترش این بود که در زندگی داخلی امام مراقبی بگمارد که هم مورد اطمینان او باشد و هم جلب اعتماد بنماید.

   افزون بر این، چشم های دیگری نیز از سوی مأمون برای مراقبت امام رضا(ع) گماشته شده بودند که تمام حرکات و اعمال وی را گزارش می کردند. یکی از آن ها «هشام بن ابراهیم راشدی» بود که از نزدیکان امام به شمار رفته، کارهایش همه به دست وی انجام می گرفت. ولی هنگامی که امام را به مرو بردند، هشام با ذوالرئاستین و مأمون تماس گرفت و موقعیّت ویژه خود را به آنان عرضه کرد. مأمون نیز او را به عنوان دربان امام قرار داد. از آن پس تنها کسی می توانست امام رضا(ع) ملاقات کند که هشام می خواست. در نتیجه، دوستان امام کمتر به او دسترسی پیدا می کردند...» (بحار/49/ص 139 - مسند الامام الرّضا/1/ ص 77 و 78 - عیون اخبار الرّضا/2/ ص 153)

هدف سوّم:

   مأمون می خواست امام چنان به او نزدیکی پیدا کند که به راحتی بتواند او را از زندگی اجتماعی محروم ساخته، مردم را از او دور بگرداند. تا آنان تحت تأثیر نیروی شخصیّت امام، علم، حکمت و درایتش قرار نگیرند.

   از این مهمتر آنکه مأمون می خواست امام را از شیعیان و دوستانش نیز جدا سازد تا با قطع رابطه شان با او به پراکندگی افتند و دیگر نتوانند دستور های امام را دریافت نمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۴۴

ولایت عشق

   این از چیزهایی است که تمام مورّخان درباره آن اتّفاق نظر دارند. کوچکترین مراجعه به کتاب های تاریخی این نکته را بخوبی روشن می گرداند. حتّی مأمون[علیه اللعنة] بارها خود در فرصت های گوناگون آن را اعتراف کرده، می گفت: رضا(ع) دانشمند ترین و عابد ترین مردم روی زمین است. وی همچنین به رجاء بن ضحّاک گفته بود:

«... بلی ای پسر ابی ضحّاک، او بهترین فرد روی زمین، دانشمند ترین و عبادت پیشه ترین انسانهاست ... »

(بحار/49/ص 95 - عبون اخبار الرّضا[ع]/2/ص183 و سایر کتاب ها)

   مأمون به سال 200 که بیش از سی و سه هزار تن از عبّاسیان را جمع کرده بود، در حضورشان گفت:

«... من در میان فرزندان عباس و فرزندان علی رضی الله عنهم بسی جستجو کردم ولی هیچیک از آنان با فضیلت تر، پارساتر، متدیّنتر، شایسته تر و سزاوار تر به این امر از علی بن موسی الرّضا[ع] ندیدم ».

( مرج الذهب/3/ص 441 - الکامل، ابن اثیر/5/ص 183 - الاداب السلطانیّة/ص 217 - طبری/11/ص 1013(چاپ لیدن) - مختصر تاریخ.الدّول/ص 134 - تجارب الامم/6/ص 426.)

زندگی سیاسی هشتمین امام حضرت علی بن موسی الرّضا(ع)، تالیف: جعفر مرتضی حسینی/ترجمه: دکتر سید خلیل خلیلیان، دفتشر نشر فرهنگ اسلامی، ص 92

تصویر از مجموعه «ولایت عشق» به کارگردانی «مهدی فخیم زاده»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۵۱

ایوان طلا

   در رجال کَشّی از احمد بن محمّد بزنطی نقل شده است که گفت: شبی به اتفاق صفوان بن یحیی و محمّد بن صنان و عبدالله بن مغیره (یا عبدالله بن جندب) خدمت حضرت رضا علیه السّلام رفتیم. ساعتی نشستیم، چون خواستیم مرخص شویم آن جناب از آن میان فرمود: احمد تو بنشین. من نشستم، آن حضرت با من گفتگو می کرد، سوالهایی می نمود[م] جواب می فرمود تا بیشتر از شب گذشت.

   خواستم حرکت نموده به منزل برگردم. فرمود می روی یا همین جا می خوابی؟ عرض کردم: هر چه شما دستور دهید انجام می دهم. اگر بفرمائید بخواب می خوابم و الّا می روم. فرمود: همین جا بخواب؛ چون دیر وقت شده، مردم به خواب رفته و درها را بسته اند.

   در این هنگام آن جناب به حرم تشریف برد. من گمان کردم که دیگر از حرم خارج نمی شود. به سجده رفتم و در سجده گفتم: حمد خدای را که حجّت خود و وارث علوم انبیاء را با من در مقام انس و عنایت در آورد از جمیع برادران و اصحاب.

   هنوز در سجده بودم که ایشان برگشتند. به پای مبارک خود مرا متنبه ساختند، برخاستم. حضرت رضا علیه السّلام دست مرا گرفت و فرمود: ای احمد، امیرالمؤمنین(ع) به عبادت صعصة بن صوهان رفت، چون از بالین او برخاست گفت: ای صعصعه! مبادا افتخار کنی بر برادران خود به عیادتی که تو را نموده ام، از خدا بر حذر باش. علی بن موسی الرّضا(ع) این سخن را به من فرمود و به حرم تشریف برد. (منتهی الامال، ج 2، ص 239)

برگرفته از «سرگذشت های عبرت انگیز از عاقبت گنهکاران»، معصومه بیگم آزرمی، انتشارات تذهیب، ص 189

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۰۸

صحن حرم

   مأمون در اواخر سال 200 رجاء بن ضحاک را با خادم مخصوص خود یاسر و چند نفر دیگر برای آوردن عیده ای از علویان و عباسیان به مدینه فرستاد و نامه ای هم به حضرت رضا علیه السّلام نوشته و او را به مرد دعوت نمود.

   بعضی از مورخین مأمور آمردن حضرت را شخصی به نام «جلودی» نوشته اند و شاید این ضخص هم همراه رجاء بن ابی ضحاک بوده و یا در دفعه بعد عازم مدینه شده است، زیرا حضرت رضا علیه السّلام ابتدا حاضر به قبول دعوت نبود و مأمون نامه یا نامه های مجددی نوشته و اصرار کرده تا مام به حکم اجبار به پذیرفتن دعوت تن داده است.

   مأمون به مأمورین خود دستور داده بود که با حضرت رضا علیه السّلام به احترام و تجلیل رفتار کنند و او را از کوفه و قم عبور ندهند بلکه از طریق بصره و اهواز و فارس به خراسان آورند. پس از رسیدن هیأت اعزامی مأمون به مدینه و رسانیدن نامه ای به حضرت رضا علیه السّلام چون آن جناب چاره ای جز پذیرفتن دعوت مأمون نداشت، لذا با اکراه تمام و بدون همراه داشتن کسی از خانواده خود آماده مسافرت شد و به علم امامت تمام قضایای بعدی را که برای او روی خواهد داد پیش بینی نمود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۲

نماز گنبد و گلدسته طلا

   عبدالله مأمون پس از انتصاب حضرت رضا علیه السّلام به مقام ولیعهدی بنا به اقتضای سیاست خویش دختر خود (بنا به عقیده بعضی خواهر خود) اُمّ حبیب را به حضرت تزویج کرد و دختر دیگرش را نیز که اُمّ فضل نام داشت برای امام جواد علیه السّلام نامزد نمود و یکی از دلائلی که طرفداران مأمون بر تبرئه وی در مورد مسمویّت حضرت رضا علیه السّلام آورده اند همین است که اگر مأمون قصد مسمومیت آن حضرت را داشت دخترش را به عقد وی در نمی آورد.

   ولی با توجه به هدف مأمون بُطلان این نظریّه کاملاَ روشن است؛ زیرا مأمون برای حفظ موقعیّت خود بعد ها در اثر طغیان عبّاسیان مقیم بغداد ناچار شد که امام رضا مسموم کند اگر چه به عقیده بعضی ها از اولِ کل چنین تصمیم را داشته است، ولی به نظر نگارنده اعتقاد به اینکه مأمون از اول در صدد قتل امام بود یک عقیده افراطی است؛ زیرا مأمون مانند متوکّل عبّاسی دشمن حضرت رضا و علویان دیگر نبود؛ بلکه شرایط و اوضاع و احوال روز چنین ایجاد می کرد که برای حفظ خلافت خود، آن حضرت را مسموم سازد و چنانچه خلافتش از جانب امام و یا از جانب دیگران (به خاطر ولایتعهدی امام) مورد تهدید قرار نمی گرفت، شاید با همان احتراماتِ صوری که نسبت به حضرت رضا علیه السّلام بعمل می آورد تا آخر با آن حضرت رفتار می نمود ولی چون در این مورد احسا خطر نمود فوراً در صدد رفع خطر بر امده و مرتکب چنین جنایتی گردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۴

گنبد و گلدسته

   با توجّه به تهدیدات مأمون -علیه اللّعتة- امام بناچار و از روی اضطرار با قبولاندن چندین شرط، موضوع ولایتعهدی را پذیرفتند. از جمله:
1- عدم هرگونه مداخله در مسائل حکومتی.
2- عدم هرگونه قضاوت بین مردم.
3- عدم دخالت برای تغییر وضع موجود. 1
   آن ستمکار منافق شرایط پیشنهادی امام علیه السّلام را پذیرفت و مردم را برای اعلام ولایتعهدی و بیعت مردم با آن حضرت فراخواند و به آنان گفت: من شما را برای بیعت با علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب (علیهم السّلام) خوانده ام. بخدا سوگند اگر این نام های مقدّس بر کر و لال خوانده شود، به اذن خدای تعالی شفا خواهند یافت.2


منابع:
1- عیون اخبار الرضا علیه السّلام، ص13.
2- همان ص 283.
کتاب «زندگانی حضرت رضا علیه السّلام» نوشته آیت الله سیّد عبدالرّازق موسوی مقدّم، نشر «آرام دل»، ناشر همکار:«صیام» ، صفحه 84.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۴۱