تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:«ستدفن بضعة منی بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفرالله ذنوبه»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص 257)؛
پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏کاری او را زیارت نکند جز این که خداوند گرفتاری او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۱ مطلب با موضوع «امام رضا شناسی :: زندگینامه و داستان های زندگی امام» ثبت شده است

عید فطر

   از آنجا که مراسم ولایتعهدی در هفتم ماه رمضان 201 هـ.ق واقع شده بود، با فرارسیدن عید فطر مأمون از امام(ع) درخواست کرد برای خواندن نماز عید بیرون روند. حضرت امتناع کردند اما مأمون نپذیرفت و گفت: هدف من از این کار پاک شدن جان های مردم و توجّه آنان به شماست گه از این طریق فضائل و علم فراوان شما بر ایشان آشکار خواهد شد.

   امام علیه السّلام فرمودند:

ان لم تعغنی فاخرج بمثل ما یخرج به رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع).

«اگر مرا معاف نمی داری، من مانند رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) برای نماز بیرون می روم.»

   روز عید پس از طلوع خورشید، حضرت رضا(ع) غسل کردند، عمامۀ سفید بر سر بستند و طرفی از آن را روی سینه نهادند و طرف دیگر را بین دو شانه قرار دادند و شمشیری حمائل کردند. خادمان نیز چنین کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۴۴

دعای باران امام رضا(ع)

   پس از بیعت با امام رضا(ع)، باران کم بارید و اکثر مردم دلیل آن را بر شوم بودن بیعت تلقّی کردند. مأمون از حضرت خواست برای مردم طلب باران کُنَد.

   حضرت رضا(ع) فرمود:

   اِنّی رَایتُ رَسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فی المَنام یَقول لی: یا بُنَیَّ! انتظر یوم الاثنین و ابرز اِلَی الصَحراء واستسق فَان الله تَعالی یسقیهم و اخبرهم بِما یُرید الله و هم لا یَعلمون حالک لِیزداد عِلمهم بِفَضلک و مَکانک من رَبّک.

   رسول خدا (صلّی الله عیله و آله و سلّم) را در خواب دیدم. فرمودند: ای پسرم! منتظر بمان تا دوشنبه، آن روز به صحرا برو و طلب باران کن که خداوند بر ایشان باران می بارد و به آنان آنچه را خدا می خواهد و اراده کرده است، خبر ده. آنان منزلت و شان تو را نمی دانند. به این وسیله آگاهی شأن به فضل و مقام تو در نزد پروردگارت بیشتر می گردد.»

   حضرت رضا(ع) در روز دوشنبه بر منبر رفتند و پس از حمد و ستایش خدای تعالی، اینگونه دعا فرمودند:

اللّهم یا ربّ اَنت عظمت حقنا اَهل البیت فتوسّلوا بِنا کَما اَمرت و املوا فضلک و رَحمَتک و توقعوا اِحسانک و نِعمَتک فاسقهم نافعاً عاماً غَیر ضائر و لا رائث ولیکن اِبتداء مطرهم بَعد اِنصرافهم مِن مَشهَدهم هذا الی مَنازِلهم.

   «بار خدایا، ای پروردگارا، حقّ ما اهل بیت را بزرگ شمردی و همانگونه که دستور داده ای مردم به ما متوسّل شده اند و آرزوی فضل و رحمت تو را دارند و در انتظار احسان و نعمت تو هستند، پس بارانی سودمند، فراگیر، بی ضرر و بدون تاخیر بر آنان نازل بفرما. به طوری که ابتدای بارندگی پس از بازگشتشان از اینجا به منازلشان باشد.»

   آسِمان درخشد، رَعد برخاست و بازد وزیدن گرفت. مردم برای فتن به خانه هایشان در تکاپو شدند. امام رضا(ع) فرمودند:

آرامش خود را حفظ کنید، این ابر برای فلان شهر است.

   ده ابر آمد و رفت تا اینکه ابری در آسمان آشکار شد، حضرت فرمودند: این ابر و باران برای شماست. به خانه هایتان بروید. این ابر تا به منزلتان نرسیده اید نمی بارد.

   مردم به همراه امام علیه السّلام -1- به خانه ها رفتند و ابر باریدن گرفت، بطوری که همه جا، صحرا ها، آبگیر ها و تالاب ها لبریز شد.

1- مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص 419

کتاب «زندگانی حضرت رضا علیه السّلام»، نوشته آیت الله سیّد عبدالرّازق موسوی مقدّم، نشر «آرام دل»، ناشر همکار:«صیام» ، صفحه 99-98

تصویر برگرفته از وبسایت شبکه آی فیلم؛ برگرفته از مجموعه «ولایت عشق» ساخته مهدی فخیم زاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۵۴

ولایتعهدی

   ... این ها که گفتیم هرگز دلیلی بر میل باطنی امام برای پذیرفتن ولیعهدی نمی باشد. بلکه همانگونه که حوادث بعدی اثبات کرد، او می دانست که هرگز از دسیسه های مأمون و دارودسته اش در امان نخواهد بود و گذشته از جانش، مقامش نیز تا مرگ مأمون پایدار نخواهد ماند. امام بخوبی درک می کرد که مأمون به هر وسیله ای که شده در مقام نابودی وی _جسمی یا معنوی_ بر خواهد آمد.

   تازه اگر هم فرض می شد که مأمون هیچ نیّت شومی در دل نداش، با توجه به سنّ اما امید زیستن تا پس از مرگ مأمون بسیار ضعیف می نمود. پس این ها هیچکدام برای توجیه پذیرفتن ولیعهدی برای امام کافی نبود.

   از همه ی اینها که بگذریم و فرض را بر این بگذاریم که امام امید به زنده ماندن تا پس از درگذشت مأمون را نیز می داشت، ولی بر خوردش با عوامل ذی نفوذی که خشنود از شیوه حکمرانی وی نبودند، حتمی بود. همچنین توطئه های عبّاسیان و دارودسته شان و بسیج همه ی نیرو ها و ناراضیان اهل دنیا بر ضدّ حکومت امام که اجرای احکام خدا به شیوه ی جدّش پیامبر(ص) و علی(ع) باید پیاده می شد، امام را با همان مشکلات زیانباری روبرو می ساختند که برایتان در فصل گذشته شرح دادیم. در آنچا گفتیم که حتّی مردم نیز حکومت حق و عدل امام(ع) را در آن شرایط نمی توانستند تحمّل کنند. ...

منبع: زندگی سیاسی هشتمین امام، تالیفِ جعفر مرتضی حسینی، ترجمه ی دکتر سید خلیل خلیلیان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 164

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۰۰

ضریح امام رضا(ع)

   هنگامی امام رضا(ع) ولیعهدی مأمون را پذیرفت که به این حقیقت پی برده بود که در صورت امتناع بهایی را که باید بپردازد تنها جان خودش نمی باشد، بلکه علویان و دوستدارانشان همه در معرض خطر واقع می شوند. در حالی که اگر بر امام جایز بود که در آن شرایط، جان خویش را به خطر بیفکند، ولی در مورد دوستداران و شیعیان خود و یا سیار علویان هرگز به خود حق نمی داد که جان آنان را نیز به مخاطره دراندازد.

   افزون بر این، بر امام لازم بود که جان خویشتن و شیعیان و هواخواهان را از گزند برهاند. زیرا امّت اسلامی بسیار به وجود آنان و آگاهی بخشیدنشان نیاز داشت. اینان باید باقی می ماندند تا برای مردم چراغ راه و راهبر و مقدا در حلّ مشکلات و هجوم شبهه ها باشند.

   آری، مردم به وجود امام و دستپروردگان وی نیاز بسیار داشتند، چه در آن زمان موج فکری و فرهنگی بیگانه ای بر همه جا چیره شده بود و با خود ارمغان کفر و الحاد در قالب بحث های فلسفی و تردید نسبت به مبادی خداشناسی، می آورد. بر امام لازم بود که بر جای بماند و مسئولیت خویش را در نجات امّت به انجام برساند. و دیدیم که امام نیز _با وجود کوتاه بودن دوران زندگیش پس از ولیعهدی_ چگونه عملاً وارد این کارزار شد.

   حال اگر او با ردّ قاطع و همیشگی ولیعهدی، هم خود و هم پیروانش را به دست نابودی می سپرد این فداکاری کوچکترین تأثیری در راه تلاش برای این هدف مهمّ در بر نمی داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۱۳

مأمون

   چشمداشت مأمون از گرفتن بیعت برای ولایتعهدی امام رضا(ع) تأمین هدف هایی بود که به اجمال ذیلاً بیان می گردد:

نخستین هدف:

   احساس ایمنی از خطری که او را از سوی شخصیت امام رضا(ع) تهدید می کرد. شخصیّتی نادر که نوشته های علمیش در شرق و غرب نفوذ فراوان داشت و نزد خاصّ و عام - به اعتراف مأمون- از همه محبوبتر بود. در صورت ولیعهدی، او دیگر نمی توانست مردم را به شورش یا هرگونه حرکت دیگری بر ضدّ حکومت، دعوت کند.

هدف دوّم:

   شخصیّت امام باید تحت کنترل دقیق وی قرار گیرد، و از نزدیک هم از داخل و هم از خارج این کنترل بر او اعمال گردد، تا آن که کم کم راه برای نابود ساختن وی به شیوه های مخصوصی هموار شود. مثلا همانگونه که گفتیم یکی از انگیزه های مأمون در تزویج دخترش این بود که در زندگی داخلی امام مراقبی بگمارد که هم مورد اطمینان او باشد و هم جلب اعتماد بنماید.

   افزون بر این، چشم های دیگری نیز از سوی مأمون برای مراقبت امام رضا(ع) گماشته شده بودند که تمام حرکات و اعمال وی را گزارش می کردند. یکی از آن ها «هشام بن ابراهیم راشدی» بود که از نزدیکان امام به شمار رفته، کارهایش همه به دست وی انجام می گرفت. ولی هنگامی که امام را به مرو بردند، هشام با ذوالرئاستین و مأمون تماس گرفت و موقعیّت ویژه خود را به آنان عرضه کرد. مأمون نیز او را به عنوان دربان امام قرار داد. از آن پس تنها کسی می توانست امام رضا(ع) ملاقات کند که هشام می خواست. در نتیجه، دوستان امام کمتر به او دسترسی پیدا می کردند...» (بحار/49/ص 139 - مسند الامام الرّضا/1/ ص 77 و 78 - عیون اخبار الرّضا/2/ ص 153)

هدف سوّم:

   مأمون می خواست امام چنان به او نزدیکی پیدا کند که به راحتی بتواند او را از زندگی اجتماعی محروم ساخته، مردم را از او دور بگرداند. تا آنان تحت تأثیر نیروی شخصیّت امام، علم، حکمت و درایتش قرار نگیرند.

   از این مهمتر آنکه مأمون می خواست امام را از شیعیان و دوستانش نیز جدا سازد تا با قطع رابطه شان با او به پراکندگی افتند و دیگر نتوانند دستور های امام را دریافت نمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۴۴

ولایت عشق

   این از چیزهایی است که تمام مورّخان درباره آن اتّفاق نظر دارند. کوچکترین مراجعه به کتاب های تاریخی این نکته را بخوبی روشن می گرداند. حتّی مأمون[علیه اللعنة] بارها خود در فرصت های گوناگون آن را اعتراف کرده، می گفت: رضا(ع) دانشمند ترین و عابد ترین مردم روی زمین است. وی همچنین به رجاء بن ضحّاک گفته بود:

«... بلی ای پسر ابی ضحّاک، او بهترین فرد روی زمین، دانشمند ترین و عبادت پیشه ترین انسانهاست ... »

(بحار/49/ص 95 - عبون اخبار الرّضا[ع]/2/ص183 و سایر کتاب ها)

   مأمون به سال 200 که بیش از سی و سه هزار تن از عبّاسیان را جمع کرده بود، در حضورشان گفت:

«... من در میان فرزندان عباس و فرزندان علی رضی الله عنهم بسی جستجو کردم ولی هیچیک از آنان با فضیلت تر، پارساتر، متدیّنتر، شایسته تر و سزاوار تر به این امر از علی بن موسی الرّضا[ع] ندیدم ».

( مرج الذهب/3/ص 441 - الکامل، ابن اثیر/5/ص 183 - الاداب السلطانیّة/ص 217 - طبری/11/ص 1013(چاپ لیدن) - مختصر تاریخ.الدّول/ص 134 - تجارب الامم/6/ص 426.)

زندگی سیاسی هشتمین امام حضرت علی بن موسی الرّضا(ع)، تالیف: جعفر مرتضی حسینی/ترجمه: دکتر سید خلیل خلیلیان، دفتشر نشر فرهنگ اسلامی، ص 92

تصویر از مجموعه «ولایت عشق» به کارگردانی «مهدی فخیم زاده»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۵۱

ایوان طلا

   در رجال کَشّی از احمد بن محمّد بزنطی نقل شده است که گفت: شبی به اتفاق صفوان بن یحیی و محمّد بن صنان و عبدالله بن مغیره (یا عبدالله بن جندب) خدمت حضرت رضا علیه السّلام رفتیم. ساعتی نشستیم، چون خواستیم مرخص شویم آن جناب از آن میان فرمود: احمد تو بنشین. من نشستم، آن حضرت با من گفتگو می کرد، سوالهایی می نمود[م] جواب می فرمود تا بیشتر از شب گذشت.

   خواستم حرکت نموده به منزل برگردم. فرمود می روی یا همین جا می خوابی؟ عرض کردم: هر چه شما دستور دهید انجام می دهم. اگر بفرمائید بخواب می خوابم و الّا می روم. فرمود: همین جا بخواب؛ چون دیر وقت شده، مردم به خواب رفته و درها را بسته اند.

   در این هنگام آن جناب به حرم تشریف برد. من گمان کردم که دیگر از حرم خارج نمی شود. به سجده رفتم و در سجده گفتم: حمد خدای را که حجّت خود و وارث علوم انبیاء را با من در مقام انس و عنایت در آورد از جمیع برادران و اصحاب.

   هنوز در سجده بودم که ایشان برگشتند. به پای مبارک خود مرا متنبه ساختند، برخاستم. حضرت رضا علیه السّلام دست مرا گرفت و فرمود: ای احمد، امیرالمؤمنین(ع) به عبادت صعصة بن صوهان رفت، چون از بالین او برخاست گفت: ای صعصعه! مبادا افتخار کنی بر برادران خود به عیادتی که تو را نموده ام، از خدا بر حذر باش. علی بن موسی الرّضا(ع) این سخن را به من فرمود و به حرم تشریف برد. (منتهی الامال، ج 2، ص 239)

برگرفته از «سرگذشت های عبرت انگیز از عاقبت گنهکاران»، معصومه بیگم آزرمی، انتشارات تذهیب، ص 189

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۰۸