تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

کوششی در جهت نشر و گسترش فرهنگ رضوی

تارنمای رضوی ذوی القربی

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:«ستدفن بضعة منی بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفرالله ذنوبه»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص 257)؛
پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏کاری او را زیارت نکند جز این که خداوند گرفتاری او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۱ مطلب با موضوع «امام رضا شناسی :: زندگینامه و داستان های زندگی امام» ثبت شده است

امام علی (ع)

   مأمون [علیه اللّنعة] به حضرت رضا علیه السلام گفت: ای ابوالحسن، به من بگو دربارۀ جدّت امیرالمؤمنین که از چه رو قسیم بهشت و دوزخ است و این به چه معنی است؟ و من زیاد در این باره فکر کرده ام.

   امام علیه السّلام فرمود: ای مأمون، آیا نشنیده ای از پدرت که او از پدرش روایت کرد تا برسد به عبدالله بن عباس که او گفت: شنیدم از رسول خدا صلّی الله علیه و آله که می فرمود: «حبّ علی ایمان است و بغض علی کفر»؟ گفت: بلی.

    امام رضا علیه السّلام فرمود: قسمت بهشت و دوزخ وقتی به حبّ و بغض او باشد پس او قسیم بهشت و جهنم است.

   مأمون گفت: خدا مرا بعد از تو زنده نگه ندارد ای ابوالحسن. گواهی می دهم که تو وارث علم رسول خدا صلّی الله علیه و آله هستی.

علی(ع) قسیم بهشت و دوزخ است,چرا امام علی(ع) قسیم بهشت و جهنم است؟,چرا امیرالمومنین علی(ع) قسیم النار و الجنة است؟,قسیم النار و الجنة,قسمت کنندۀ بهشت و دوزخ

   ابوالصلت هروی گفت: وقتی امام رضا علیه السلام به منزل بازگشت من به نزد او رفتم و گفتم: یابن رسول الله، چه زیبا جواب مأمون را دادی؟

   امام فرمود: ای ابوالصلت، این کلامی بود که برای فهم او گفتم و پدرم از پدرانش حدیث کرد تا به علی بن ابی طالب علیه السلام رسید که او گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «ای علی، تو قسمت کنندۀ بهشت در روز قیامتی و به آتش می گویی این مال من و آن برای تو.»

   امام امیرالمؤمنین علیه السلام رمز هر کار بسیار خوب در اسلام است. او تقسیم کنندۀ بهشت و جهنم است و در آن شکی نیست، و اخبار زیادی در این باره از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله رسیده است و حضرت رضا علیه السلام این دلیل محکم را برای مأمون بیان کرد که باعث تعجب او شد.

(برگرفته از: کتاب «پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع) 2»، به تألیف باقر شریف القرشی، ترجمه: سید محمّد صالحی ، ص 109 [با اندکی ویرایش])

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۲۰:۱۶

حرم امام رضا(ع)

   آنچه در ادامه می آید، برگرفته از کتاب «امام رضا(ع) و زندگی» به تألیف مهدی غلامعلی، به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی؛ 1393)، صفحۀ 48 می باشد.

   مراسم روح بخش حج پایان یافته بود و مردم، گروه گروه حجاز را ترک می کردند. شیعیان، معمولاً پس از پایان حج برای دیدن امام [رضا علیه السّلام] به مدینه می آمدند. آن روزها خانۀ امام در مدینه، محلّ گردهمایی جمعی از شیعیان بود. روزی در منزل امام نشسته بودیم. جمعیت فراوانی در منزل ایشان آمده بودند و از حضرت، دربارۀ حلال و حرام می پرسیدند. مردی بلند قامت و گندمگون وارد منزل شد. از سخنانش فهمیده می شد که از اهالی خراسان است. به ظاهر، وضع خوبی داشت. نزدیک رفت و به امام سلام کرد و مشکلش را با امام در میان گذاشت. صدایش بلند بود. او مشکلش را این گونه بیان کرد:

   ای فرزند رسول خدا[ص]! من مردی از دوستداران پدران و نیاکان شما هستم. از حج باز می گردم. خرجی خود را گُم کرده ام و چیزی ندارم تا با آن، خود را به جایی برسانم. اگر می توانی، مرا به شهرم برسان. به فضل خدا ثروتمندم و هرگاه به شهر خود رسیدم، آن مقدار که به من دادی، به جای شما صدقه می دهم؛ زیرا خودم شایستۀ صدقه نیستم و صدقه بر من روا نیست.

داستان از زندگی امام رضا(ع),بخش امام رضا(ع),گذشت امام رضا(ع),داستان از بخشش و گذشت امام رضا(ع)

   امام فرمود: «بنشین، رحمت خدا بر تو باد.» او فهمید که باید بماند تا امام پاسخ مردم را بدهد. امام به همۀ پرسش های پاسخ داد. مردم هم پراکنده شدند. آن مرد و سلیمان جعفری و خِیثَمه و من ماندیم.

   امام، رو به ما سه نفر کرد و فرمود: «ایا به من اجازه می دهید چند لحظه به اندرونی بروم؟»

   سلیمان که از یاران خوب امام بود، عرض کرد: «خواهش می کنم. خداوند همیشه شما را مقدّم داشته است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۳

 گناهان صغیره و کبیره و اطاعت از خداوند

   آنچه در ادامه می آید، برگرفته از کتاب «امام رضا(ع) و زندگی» به تألیف مهدی غلامعلی، به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی؛ 1393)، صفحۀ 85 می باشد.

   ابراهیم بن عبّاس صولی از دانشمندان و شاعران بزرگ بود. او مدّتی در خراسان با امام اُنس پیدا کرده بود. ابراهیم، دانش امام را اینگونه گزارش می کند:

   هرگز ندیدم از علی بن موسی (ع) سوالی شود، مگر اینکه پاسخ آن را می دانست. هیچ کس را از وی با اطلاع تر به تاریخ از ابتدای زمان تا روزگار خودش ندیدم. مأمون با سؤال از هر چیز، پیوسته او را می آزمود؛ ولی او پاسخ درست می داد. همۀ گفتار و جواب ها و شواهدی که می آورد از قرآن بود. یکی از کلمات مشهور آن حضرت که همواره به خاطرم خواهد ماند چنین است: «گناهان صغیره راهی به سوی ارتکاب گناهان کبیره است، و هر کس در گناه کوچکی از خدا نترسد، در گناهان بزرگ هم از خدا نخواهد ترسید، و اگر خداوند مردم را به بهشت دعوت نمی کرد و از دوزخ هم نمی ترساند، باز هم واجب بود اطاعتش کنند و از نافرمانی اش بپرهیزند؛ زیرا خدا در حق بندۀ خویش، تفضّل و نیکی و لطف کرده و به ایشان، نعمت وجود را نیز ارزانی داشته و آنان را از نیستی به هستی آورده است که شایسته آن نبودند.» (1)


(1) - عیون اخبار الرضا[ع]، ج2، ح4.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۲۷

حرم امام رضا(ع)

   آنچه در ادامه می آید، روایتی است از کرامات حضرت علی بن موسی الرّضا(ع) که از حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد به نقل از علّامه جعفری(ره) بیان می شود.

دریافت

   خدا رحمت کند علامۀ جعفر(ره) را که در آستانۀ مقدّسۀ رضوی دفن شده است.

   فرموده بودند من در دوران جوانی در مشهد طلبه بودم، سرمای شدید[ی بود]. سحر خواستم به زیارت بروم. یک ساعت مانده به اذان رفتم (در برف و سرما)، دیدم که خانمی آمده صورتش را بر درِ صحن گذاشته (دَرِ صحن هنوز باز نشده بود)، [و] به لهجۀ آذری صحبت می کند [که] یا امام هشتم(ع)! [و] ناله و گریه می کرد. خیلی تعّجب کردم.

   کمی که بیشتر گوش دادم دیدم که صدا آشناست. جلوتر و آمدم و دیدم که [آن زن] عمّۀ خود من است. محرم من است، عمّۀ من است، از تبریز آمده و در مشهد در خانۀ فامیل هاست. سحر بلند شده و در برف و بوران و یخبندان آمده زیارت. [و] هنوز هم در صحن باز نشده.

   کمی بعد که ناله هایش تمام شد، نزدیک آمدم و احوال پرسی کردم که: عمّه جان، خب اگر مردی یا جوانی در این وقت و در این سرما بیاید، اما شما در این برف و یخبندان...؟ خب صبر می کردید در صحن ها باز شود و دیرتر می آمدی!

   به زبان آذری گفت: عمّه جان! من در این سرما و برف آمده ام ف در این یخبندان [تا] آقا علی بن موسی الرّضا(ع) [هم] لحظات مردم [و] و اول قبر به داد من برسد. دست مرا بگیرد. من در سختی آمده ام که علی بن موسی الرّضا(ع) هم در سختی به داد من برسد... . من برای این آمده ام اینجا... .

  [(علامۀ جعفری] گفت من هم منقلب شدم و گذشت. چند سالی از این جریان گذشت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۴

ولایتعهدی

   متونی که در این باره به دست ما رسیده آنقدر زیاد است که به حدّ تواتر رسیده. ابوالفرج می نویسد:«. . مأمون، فضل و حسن، فرزندان سهل، را نزد علی بن موسی(ع) روانه کرد. ایشان به وی مقام ولایتعهدی را پیشنهاد کردند، ولی او نپذیرفت - آنان پیوسته پیشنهاد خود را تکرار کردند و امام همچنان از پذیرفتن اِبا می کرد، تا یکی از آن دو نفر زبان به تهدید گشود، دیگری نیز گفت، بخدا سوگند که مأمون مرا دستور داده تا گردنت را بزنم اگر با خواست او مخالفت کنی». 1

   برخی دیگر چنین آورده اند که مأمون به امام(ع) گفت: ای فرزند رسول خدا(ص)، اینکه از پدران خود داستان مسموم شدن خود را روایت می کنی، آیا می خواهی با این بهانه جان خود را از تن دردادن به این کار آسوده سازی و می خواهی که مردم تو را زاهد در دنیا بشناسند؟

   امام رضا(ع) پاسخ داد: بخدا سوگند، از روزی که او مرا آفریده هرگز دروغ نگفته ام، و نه بخاطر دنیا زهد در دنیا را پیشه کرده ام، و در ضمن می دانم که منظور تو چیست و تو به رساتی چه از من می خواهی.

   - جه می خواهم؟

   - آیا اگر راست بگویم در امان هستم؟

   - بلی در امان هستی.

   تو می خواهی که مردم بگویند، علی بن موسی از دنیا روی گردان نیست، اما این دنیاست که بر او اقبال نکرده. آیا نمی بینید که چگونه به طمع خلافت، ولیعهدی را پذیرفته.

   در اینجا مأمون برآشفت و به ایشان گفت: تو همیشه به گونۀ ناخوشایندی با من برخورد می کنی، در حالی که تو را از سطوت خود ایمنی بخشیدم. به خدا سوگند، اگر ولیعهدی را پذیرفتی که هیچ، وگرنه مجبورت خواهم کرد که آن را بپذیری. اگر باز همچنان امتناع بورزی، گردنت را خواهم زد. 2

   امام رضا(ع) در پاسخ ریّان که علّت پذیرفتن ولیعهدی را پرسیده بود، گفت:

   «. . خدا می داند که چقدر از این کار بدم می آمد. ولی چون مرا مجبور کردند که از کشتن یا پذیرفتن ولیعهدی یکی را برگزینم، من ترجیح دادم که آن را بپذیرم....در واقع این ضرورت بود که مرا به پذیرفتن آن کشانید و من تحت فشار و اکرام بودم . .» 3

   امام حتّی در پشت نویس پیمان ولیعهدی این نارضایتی خود و به سامان نرسیدن ولیعهدی خویش را برمَلا کرده بود. 4


منابع:

1- مقاتل الطّالبین/ ص 562 و 563 و نزدیک به این مطلب چیزی در ارشاد مفید/ ص 310 و سایر کتاب ها یافت می شود.

2- در این باره مراجعه شود به: مناقب آل ابی طالب/4/ص 363 - امالی صدوق/ص 43 - عیون اخبار الرّضا(ع)/2/ص 140 - علل الشّرایع/1/ص 238 - مثیرالاحزان/ ص 261 و 262 - روضة الواعظین/1/ص 268 - بحار/49/ ص 129 و سایر کتاب ها.

3-علل الشّرایع/1/ص239 - روضة الواعظین/1/ص 268 - امالی صدوق/ ص 72 - بحار/49/ص 130 - عیون اخبار الرّضا(ع)/2/ص139.

4- در موضوع اجبار امام(ع) به امضای سند ولیعهدی به این منابع رجوع کنید: ینابیع المودّة/ ص 384 - مثیر الاحزان / ص 261، 262 و 263 - کشف الغمّة / 3 / ص65 - امالی صدوق/ ص 68، 72 - بحار/49/ ص 129، 131 و 149 - علل الشّرایع/ 1/ 131 و 149 - علل الشّرایع/ 1 / ص 237 و 238 - ارشاد مفید/ ص 191 - عیون اخبار الرّضا(ع)/1/ ص 19 و جلد 2/ ص 139تا 141 و 149 - اعلام الوری/ ص 320 - الخزائج و الجرائح و دیگر کتاب ها.

زندگی سیاسی هشتمین امام(ع)، تالیف جعفر مرتضی حسینی، ترجمۀ دکتر سید خلیل خلیلیان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 152.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۳۲

آیه امامت

آل النبـی هــم النـبـی و انــمـا

بــالـوحــی فـرق بـیـنهـم فـتـفـرقـوا

ابـت الامامــة ان تلیق بغیرهم

ان الـرّســـالـة بــالامــامــة الـیــق 1

   «آل پیامبر(ص) همچون پیامبر هستند، فقط بواسطه ی وحی با او تمایز دارند.

   امامت از پیوند با غیر ایشان امتناع نمود. همانا سزاوار تر و شایسته تر آنست که رسالت به امامت پیوسته باشد.»

   عالم بزرگوار، شیخ مفید(ره) می فرماید:

   امام بعد از حضرت کاظم علیه السّلام، فرزندش علی(ع) است، زیرا برتر از تمام خاندان امام کاظم(ع) بود. کمالاتش چون علم، حلم، تقوی و ... بر همگان آشکار و خاصه (امامیه) و عامه (اهل سنت) در این مورد اتفاق نظر داشتند. 2

   این شناخت وقتی افزوده شد که امام کاظم(ع) دستور دادند اصحاب و یارانیش شهادت بدهند به اینکه فرزندش «علی» افضل فرزندان آن حضرت، وصیّ و جانشین او و حجّت خداوند بر مردم بعد از او می باشد. و شأن و منزلت او همانند منزلت و شأن امام موسی کاظم(ع) نسبت به پدرش می باشد.

ذریة بعضها من بعض.

«ذریه ای که برخی از نسل برخی دیگر است.»

   هر کس او را اطاعت کند به رشد می رسد و هر که نافرمانی او را کند کافر است.

   غیر از اصحاب خاص، شصت نفر از شخصیت های برجسته ی شهر مدینه بر این مطلب شهادت دادند. 3

   بار دیگر هفده نفر از فرزندان حضرت امیر مؤمنان(ع) و حضرت فاطمه(س) را گرد اوردند و از آنان گواهی گرفتند که فرزندش علی(ع) در زمان حیات وکیل وی و بعد از وفات آن حضرت حجت خدا بر مردم می باشد، و هرگونه صلاح بداند در وصایا و سفارشات امیر مؤمنان(ع) و ائمه معصومین(ع)، حضرت امام حسن، امام حسین، علی بن الحسین، محمّد بن علی الباقر و امام جعفر صادق(ع) دخل و تصرف می کند. اگر رشد و کمال در بستگان، کنیزان و خدمه خود بیابد اختیار با اوست که ماندن آنان را بخواهد، یا آنان را براند، به فروش رساند یا به کسی ببخشد، یا به آنان و غیر آنان صدقه دهد و در مسائل مربوط به صدقات نباید با او مخالفت شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۰۳

محموعه ولایت عشق

   حتّی دشمن به اخلاق برجسته و بی مانند آن حضرت گواهی داده است که به نمونه هایی از آن اشاره می شود:

1- ابراهیم بن عبّاس می گوید:

   شخصیّتی افضل از حضرت رضا(ع) نه دیده ام و نه شنیده ام. هیچگاه به کسی ستم نکرده، سخن گوینده ای را قطع ننموده و نیازمندی را ناامید نکرده است. پای خود را در حضور همنشینی دراز نکرده، تکیه نمی داد، خدمتکارانش را دشنام نمی داد، با صدای بلند خنده نمی کرد و با غلامان و زیردستان بر سفره ی طعام می نشست. 1

   مردی بلخی به آن حضرت عرض کرد: اجازه می دهید سفره ی غلامان جدا شود؟

   حضرت از کرامت و خلق و خوی امامت سخنی که سبب نورانیّت دلها می شود فرمودند که آن سخن این بود:

یا هذا! الربّ واحد و الاب واحد و الامّ واحدة و الجزاء بالاعمال. 2

«ای مرد! خدا یکی است، پدر یکی است و مادر یکی است و پاداش به عمل داده می شود.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۴۰